مرداد87 - امیر حسین پسر گل مامان و بابا

[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]

امیر حسین پسر گل مامان و بابا

اولین یادداشت

سلام

این وبلاگ در رابطه با فعالیت ها/علاقه مندی ها و مراحل رشد پسر عزیزمان امیرحسین ایجاد گردیده است تا این وبلاگ شروع مسیر دوستی او با اینترنت و کاربران آن باشد.

امیرحسین کرمی ::: دوشنبه 87/5/14::: ساعت 9:19 صبح

نظرات دیگران: نظر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<

بازدید امروز: 0

بازدید دیروز: 1

کل بازدید :2113

>>اوقات شرعی <<

اوقات شرعی

>> درباره خودم<<

امیرحسین کرمی

>>آرشیو شده ها<<

مرداد87

>>اشتراک در خبرنامه<<

>>طراح قالب<<